شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ زمستان سال 68 بود که در تالار انديشه فيلمي را نمايش دادند که اجازه اکران از وزارت ارشاد نگرفته بود. سالن پر بود از هنرمندان، فيلمسازان، نويسندگان و … در جايي از فيلم داشت به حضرت زهرا سلام الله عليها بي ادبي مي شد. من اين را فهميدم. لابد ديگران هم همين طور، ولي همه لال شديم و دم بر نياورديم. با جهان بيني روشنفکري خودمان قضيه را حل کرديم.حتما منظوري دارد و انتقادي است بر فرهنگ مردم...
خطا در آدرس عکس
اما يک نفر نتوانست ساکت بنشيند و داد زد: “خدا لعنتت کند! چرا داري توهين مي کني؟!” همه سرها به سويش برگشت. در رديفهاي وسط آقايي بود چهل و چند ساله با سيمايي بسيار جذاب و نوراني. کلاهي مشکي بر سرش بود . اورکتي سبز بر تنش. از بغل دستي ام پرسيدم : “آقا را مي شناسي؟” گفت : “سيد مرتضي آويني است.”
20 فروردين سالروز شهادت سيد شهيدان اهل قلم "سيد مرتضي آويني "
حلقوم ها را مي‌توان بريد اما فريادها را هرگز، فريادي که از حلقوم بريده برمي‌آيد، جاودانه مي‌ماند...
خوش بحالش جرأت داشت... ما چي؟
روحش شاد و يادش گرامي...اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
روحش شاد و يادش گرامي...اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم - اظهر من الشمس
روحش شاد و يادش گرامي...اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم - اظهر من الشمس - ياسيدالکريم
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید
vertical_align_top