پيام

ثانيه ها...
92/6/5

+ بعضيها که در استقبال امروز بودند خانمهائى بودند که به آنها ميگويند *بدحجاب؛ اشک هم از چشمش دارد ميريزد*... حالا چکار کنيم؟ ردش کنيد؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، او دلش، متعلق به اين جبهه است. او يک نقصى دارد، ما هم يک نقص، نقص او ظاهر است، نقصهاى اين حقير باطن. با اين نگاه و با اين روحيه برخورد کنيد، با زبان خوش، نه با ايجاد نفرت. بخشي از سخنان حضرت امام خامنه اي ( مد ظله العالي)

جبهه مقاومت اسلامي 95/11/20

سفر خراسان شمالي، مهر 91

من موقعي که آقا اين جملات رو ميگفتن توي جمع بودم همه کف کرده بودن:)

آقا مي داني در عمق وجودم قرار داري من حد خويش برداشتم و از بنده نوازي کم نزاشتي حقا يا سيد علي بودي و هستي ولي بيش از اين گريه کنم ناراحت نمي شي از دستم از اينهمه کنه بودنم از اين همه نقصان به کي کي کجا چگونه رهت برم بابا عاشقم شهادتت را مي جويم جوابم بده کمم ولي آدمم عاشقم ولي مجنون کردي مرا نگو نيستم که بر رويت هر روز گدايي عشقت مي زنم بر تن و روي خسته ام خداي را با تو جستم حال مي گويي از کسي دي

ديگر رسم وفايش آموزم امامم تو بودي معلمم حيدر عشقم تو بودي اميدم حيدر مجنون من و ليلي تو و علاج مجنون حيدر ولي بزار نسيمت بمانم صبايت بدزدم ولي از منزل نرانم يتيمم مسکينم غم به دل دارم نزار غمباد بميرم

آقا جونم به جان سيد مهدي حسيني من نمي دونم واقعا نمي دونم چه لغتي جز آخر مردي به زبونم بيارم والله ندارم و گرنه تقديمت مي کردم بالاتر از آنچه هستيم ناميدم بهت عطا مي کردم نگو مرسي که مال فروخته شد مثل يد بيعت شده به درد هيچکس حتي خودم نمي خوره مبارک آقاجون سيد مهدي دوسش دارم ديدي تو داهاتا باهم بريم عيبي نداره؟