آقا جان
شرمندگي کسي را بپذير که نه سزاوار مهر توست و نه تاب آن دارد که از جمال دلگشايت دست بشويد
شرمندگي کسي که در تلالو راز آلود مهر اسرار آميزت مسحور چشم هاي توست و شگفتر اينکه در عين حال در تاريکي بي پايان نفس ظلماني خويش اسير
شرمندگي کسي که در گيرايي بي پايان پر از افسانه و محبت تو بارها خود را گم کرده است و باز به فرو دست هاي تيره گناه باز گشته است...
سلام خانم ثانيه ها خوب هستيد؟خيلي پستتون زيبا بود
موفق باشيد و التماس دعا