• وبلاگ : ثانيه ها...
  • يادداشت : فقيرم! باور کنيد...
  • نظرات : 3 خصوصي ، 15 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام:[گل]
    ممنون..............[گل]

    در همان صبحي که انسان ها به دنيا آمدند
    شانه اي لرزيد، باران ها به دنيا آمدند

    توي گلدان زمين انسان گلي دلتنگ بود
    گل تبسم کرد ، گلدان ها به دنيا آمدند

    گيسويي آشفت، اندوه غريبان تازه شد
    شانه اي خم شد، پريشان ها به دنيا آمدند

    بعد باران آمد و دنبال زلف ما دويد
    بال وا کرديم، توفان ها به دنيا آمدند

    حسرتي خشکيد، باغ فطرتي بيدار شد
    حيرتي گل کرد، عرفان ها به دنيا آمدند

    ديده وا کرديم ديديم آسمان در چشم ماست
    چشم را بستيم مژگان ها به دنيا آمدند

    پيش تر از ما و من اويي به نام عشق بود
    اين و آن مردند تا " آن" ها به دنيا آمدند

    کفر و عصيان بر مدار خشم و شهوت مي تنيد
    با دعاي عشق، ايمان ها به دنيا آمدند

    آدمي در غار تنهايي به دوري فکر کرد
    دور دوري بود دوران ها به دنيا آمدند

    خانه ها دلتنگي حواست، پشت کوچه ها
    آدمي گم شد، خيابان ها به دنيا آمدند

    من به دنبال کسي مي گردم از روز نخست
    از همان صبحي که انسان ها به دنيا آمدند

    به اميد ظهورش
    التماس دعاي فرج.[خداحافظ][گل][بدرود][گل]
    پاسخ

    سلام آبجي گرامي.ممنون از حضورت ونظر زيبات :)